قامتی کوتاه، اما همتی بلند دارد. پرکار است و غالبا مشغول. کاراکتر طناز و جالبش، او را پای ثابت اکثر نمایشهای شهر کرده است. فیلم هم بازی میکند. با این وصف یا در دوران اجراست، یا در شرایط تمرین. با این همه، نقاشی هم میکند و هر از گاهی طرحی، رنگی، حجمی و نمایشگاهی مشغولش میکند.
فارغ از اینکه هنرش تحسینبرانگیز است، خصوصیات اخلاقیای دارد که شاید در حال و هوای این روزهای جامعه ما کمتر دیده شود. جامعهای که خودنماییهای دروغین را به انسانها میآموزد تا بتوانند خود واقعیشان را، از خود به نمایش گذاشته شده متفاوتتر جلوه دهند.
صمیمیتی که در کلامش وجود دارد، نشان از انسانی دارد که می خواهد خودش باشد. حتی آشفتگی درونش که منبع الهام آثارش است او را از این “خود بودن ” دور نمیکند. لحظاتی به گفتوگوی ضمیمانه با او نشستهایم:
خودتان را معرفی کنید و توضیح بدهید که چه مدتی است کار نقاشی میکنید؟
سلام و عرض ادب دارم. «محمد عباسزاده» هستم متولد سال 1368٫ قبل از سال 86 به عنوان فیگور نزد آقای «راحمی» بودم. کمکم مشتاق به فعالیت شدم. از آقای راحمی خواستم که کار نقاشی انجام بدهم و ایشان قبول کردند. اوایل مانند همهی شاگردان با مداد طراحی میکردم و اتود میزدم. بعد از یک ماه ایشان به من گفتند که شما خطی که توی فیگور هست را روی کاغذ نمیآورید و بهجای آن خطی که در ذهنتان مجسم میکنید را پیاده میکنید. بعد گفتند برو هر رنگی که دوست داری را تهیه کن و جلسه بعد بیا. جلسه بعد گفتند من اصلا به تو نمیگویم که چه کاری انجام بده و دست مرا باز گذاشتند که هر چیزی دوست دارم را روی کاغذ بکشم. مثلا اگر شلوار فیگور آبی بود با هر رنگی بخواهم نقاشی آن را رنگ کنم. یا حتی اصلا فیگور کار نکنم و هر کاری که دوست دارم با کاغذ انجام دهم. که بعد از آن هم هیچوقت برای من اتود نزدند که به عنوان مثال نقاشی کنند و به من بگویند به این شکل کار کن. و صرفا من را در ترکیب رنگ یا ترکیببندی یا شناخت رنگ هدایت میکردند.
الان هم ایشان به من میگویند که تو نقاش خودآموخته هستی ولی من این موضوع را قبول ندارم و اعتقاد دارم جناب راحمی استاد من بوده و هست.
چند تابلو تا بهحال کار کردهاید؟
یک مجموعهی 10 تایی دو لتهای در ابتدا کار کردم. مجموعه دومم20 تابلو بود و تعدادی هم به صورت پراکنده و در مجموع در حدود 40 تابلو کار کردهام.
از سبک کاریتان بگویید و اینکه آیا سبکی است که ابداع خودتان است یا از سبکهای دیگر گرتهبرداری شده؟
ببینید فراگیری نقاشی برای من به صورت آکادمیک نبوده و اطلاعات تئوریک در زمینه نقاشی ندارم و از ابتدا که جناب راحمی گفتند هر چیزی که دوست داری بکش، انگار دنیا را به من داده بودند و من حرفهایی که تا بهحال نمیتوانستم بزنم یا بلد نبودم بزنم را، به وسیله نقاشی بیان کردم. و هیچ موقع به سبک خاصی نه فکر کردم و نه بلد هستم که مثلا بخواهم فلان کارم سوررئالیست یا اکسپرسیونیسم باشد.
ولی خوب تابلوهایتان همه در یک سبک است…
بله. بعضیها میگویند کارهایم «اکسپرسیونیسم» است و بعضی هم میگویند «سوررئال» است که تشخیص کارشناسان است. اما من هرچه به ذهنم میآید را نقاشی میکنم و کاری با سبکش ندارم.
آقای عباسزاده با موضوعهای خاصی کار میکنید یا نه صرفا با حس کار میکنید؟
در بعضی از نقاشیهایم شاید یک اتفاقی برایم افتاده باشد یا پیشزمینهای در من باشد و یک حال خاصی داشته باشم واین حال را به وسیلهی رنگ ابراز میکنم. ولی تقریبا 70 درصد کارهای من همان لحظه که قلممو را در دست میگیرم، اتفاق میافتد. شاید ابتدا کمی رنگبازی کنم ولی ناگهان یک ایده به ذهنم میرسد و شروع به کار کردن میکنم. خیلی کم پیش میآید که از قبل روی یک ایده فکر کرده باشم و بعد آن را کار کنم.
تابلوی سفارشی هم تا بهحال کار کردهاید؟
تا بهحال برای دو جشنواره نقاشی موضوعی کار کردهام. یکی ورکشاپی بود که آقای راحمی برگزار کردند با موضوع «روز عاشورا» و دیگری همایشی بود به نام «رنگ عرفان مشق رمضان» که اولین کارم روی بوم نقاشی بود که خود آقای راحمی برایم بوم تهیه و تشویقم کردند که حتما روی بوم کار کنم. در آنجا من اصلا فکر نمیکردم کارم انتخاب شود چه برسد به اینکه برگزیده جشنواره هم بشوم.
ولی کلا وقتی موضوع میدهند برای کار گیج میشوم. دوست ندارم در مورد موضوع خاصی کار کنم. میخواهم هر چه دوست دارم کار کنم.
تابلوهایتان حتما پیامهایی دارند. خودتان پیام آنها را چه میدانید؟
آشفتگی…
متأسفانه هر جا نگاه میکنم هیچ چیز سر جای خودش نیست. حتی درون خودم هم خیلی شلوغ و به هم ریخته است. به هر سمتی که میروم آشفتگی است و من سعی میکنم این آشفتگی را با رنگبازی کردن نشان دهم.
شما کنار کار نقاشی تئاتر هم کار میکنید. تئاتر در نقاشیهایتان هم تاثیر گذاشته است؟
شاید اوایل که شروع به کار نقاشی کردم، تاثیراتی داشت اما الان تئاتر تنها من را از نقاشی عقب میاندازد.
تا بهحال چند تا نمایشگاه برپا کردهاید؟
تا حالا 4 تا نمایشگاه انفرادی داشتم و چند تا هم نمایشگاه گروهی به همراه شاگردان آقای راحمی.
اختصاصا نمایشگاه خاصی به ذهنتان میرسد که فکر کنید کار خوبی بوده و از آن راضی هستید ؟
از آخرین نمایشگاه که توی منزل خودم بود، خیلی راضی بودم.
از تابلوهایتان فروش هم داشتهاید؟
بله تقریبا در هر نمایشگاهی که در کاشان داشتم 2 یا 3 کار فروختم.
خریداران تابلوها بیشتر از چه طیفی هستند هنرمندان یا مردم عادی؟
در نمایشگاه اولم یکی از تابلوهایم را آقای راحمی خریدند ولی بقیه تقریبا همه از مردم عادی بودهاند البته آنهایی که از نظر مالی در شرایط بهتری قرار دارند.
در مورد قیمتگذاری تابلوها میتوانید توضیح دهید؟
اوایل از آقای راحمی نظر میگرفتم. اما بعد که جلوتر رفتم خودم قیمت میگذاشتم و خیلی از مواقع هم بعد از فروش پشیمان میشدم. چون تابلو قسمتی از وجودم میشود. الان وقتی قیمتی برای تابلو میگویم اگر خریدار نخواست ترجیح میدهم کنار اتاق برای خودم بگذارمش.
در کنار تابلو شغل دیگری هم دارید که از آن کسب درآمد کنید؟
نه ولی از تابلو هم درآمد خاصی حاصل نمیشود. هر نمایشگاهی که میزنم حدود 5/1 تا 2 ملیون تومان هزینه برایم دارد و اگر چند تابلو هم بفروشم خرج نمایشگاه میشود.
آینده هنر نقاشی در کاشان را با توجه به آموزشگاهای موجود چطور میبینید؟
متاسفانه زیاد خوشبین نیستم. مسئولین کملطفی میکنند. من خیلیها رو میشناسم که کارهای خیلی خوبی انجام میدهند ولی جایی برای ارائه آنها ندارند. کسی حمایتشان نمیکند. هر موقع میخواهند نمایشگاه بزنند، جلو پایشان سنگ میاندازند. خصوصا اینکه الان تقریبا 80 درصد هنرجوها خانمها هستند. وقتی این بندگان خدا نتوانند در شهر خودشان نمایشگاه بزنند یا اگر بزنند کارهایشان سانسور شود، دلسرد میشوند. مدتی به این شکل پیش میروند تا اینکه کلا منصرف میشوند و از این رشته دل میکنند.
نقش اداره ارشاد را در کمک به هنرمندان چگونه میبینید؟
البته الان با آمدن آقای «جوادی» امیدوارم که ارشاد بتواند بهبود پیدا کند. ولی کلمه فرهنگ و ارشاد را که میشنوم، خندهام میگیرد که کاشان با هفتهزار سال قدمت فرهنگی و هنری و این همه هنرمند و هنردوست، متاسفانه یک گالری درست و حسابی ندارد. گالریهای موجود 2 عدد پناهگاه است که (معذرتخواهی میکنم) همه با دستشویی اشتباه میگیرندشان و دیگری نگارخانه آزادی است که زیر نظر ارشاد نیست و برای اداره کتابخانههاست و چون در خیابان پر رفت و آمدی نیست، از مردم عادی کسی به آنجا نمیرود. البته نگارخانه ی حرفهای در کاشان هست ولی شخصی است و زیر نظر اداره ارشاد نیست و هزینههای بالایی دارد.
برخورد اداره ارشاد با این نمایشگاههای خصوصی چطور است؟حداقل اینکه آیا سنگاندازی میکند یا خیر؟
بله سنگاندازی می کند. ما مجبوریم برای مجوزگرفتن اول برویم ادارات دیگر. مثل اماکن مجوز بگیریم بعد تازه اگر ارشاد موافقت کنند مجوز بدهند. بهجای تشویق کردنمان توی سرمان میزنند ولی با آمدن آقای جوادی کمی دلگرم شده ایم.
در آخر اگر نکتهای هست بفرمایید
حرف آخرم اینکه امیدوارم روزی را ببینم که همکاران خودم، هنرمندان کاشانی جایی را برای عرضه آثار خودشان داشته باشند نه اینکه بخواهند برای این کار به تهران بروند. خیلی از مردم آثار من را که میبینند نمیدانند که چیست، اصلا با نقاشی آشنا نیستند. فکر میکنند نقاشی حتما باید گل و سبزه باشد. مفهوم نقاشی را متوجه نمیشوند. اگر امثال من کارهای خود را به تهران ببرند و یا بعد از مدتی دست از کار بکشند چه کسی میخواهد این هنر را به مردم معرفی کند؟ چه کسی میخواهد این فرهنگ را به مردم بشناساند و تثبیت کند.
یک سوال در مورد تئاتر هم بپرسم که شاید دریچهای باشد بر مصاحبهی بعدی: شنیدیم میخواهید تئاتر را کنار بگذارید علت رو اگر امکانش هست توضیح دهید
تئاتر رو با شرایطی که تا الان کار میکردم نمیخواهم ادامه بدهم. البته خبرهایی شنیدم در مورد اینکه آقای «فتحعلی بیگی» قصد آمدن به کاشان و اجرای نمایش دارند. اگر ایشان از من بخواهند کار کنم، نمیتوانم نه بگویم. این به آن معنا نیست که بخواهم فقط با اساتید کار کنم. در حدی نیستم که چنین حرفی بزنم ولی میخواهم کارم روی اصول و برنامه انجام شود.
پس یعنی ترک موقتی تئاتر هم احتمالا از اوضاع آشفته است؟
به این شکلی که تا بهحال کار کردهام دیگر نمیخواهم کار کنم.